گوشه ای خواندم:
«چند وقت پیش کسی، کسی که برایم عزیز بود و هست، به من گفت تو خطرناک ای. تو با سلاح صداقت آدم را زخم میزنی. گفتم من که سلاحی ندارم. گفت هماین بیسلاحیت از همه خطرناکتر است. من ترسناک شدهام.
وقتی میبینند دستهایت خالی است، گمان میکنند یقین در آستینت سلاحی کشنده پنهان کردهای یا در غذایشان زهری مهلک ریختهای. انتظار ضربهی سهمگینی که هرگز فرود نمیآید دیوانهشان میکند و از تو میگریزند یا چنان حمله میکنند که به کمتر از هلاک کاملت رضایت نمیدهند. من حتی بسیاری از دوستانم را این گونه از دست دادم.»
خوب گفته... خوب